حسسسسسس
قطره قطره بارید...
بر تنمان باران...
ولی خیس نشد...
روحمان از این همه بارش ....
تو تنها بارانی هستی...
که میتوان غرق کرد...
در آن ...
همه احساس و رویا را...
ببار بر تن خسته ام...
امشب باران نگاهت را محتاجم...
+ نوشته شده در یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰ ساعت 21:3 توسط سامان
|
خداوندا !!! دستهايم خالي است و دلم غرق در آرزوها، يا به قدرت بيکرانت دستانم را توانا کن يا دلم را از آرزوهاي دست نيافتني خالي کن