love
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد ! به حرمت قدمهایی که
با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس
هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که
ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس
هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که
ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
http://amirgig.persiangig.com/sepideh/new/3.jpg
+ نوشته شده در دوشنبه ۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت 17:16 توسط سامان
|
خداوندا !!! دستهايم خالي است و دلم غرق در آرزوها، يا به قدرت بيکرانت دستانم را توانا کن يا دلم را از آرزوهاي دست نيافتني خالي کن